مطمئناً کسانی که نیم نگاهی به صنعت بازیهای ویدئویی دارند تا حدودی از اخبار موجود در این زمینه با خبرند و از وضعیت کنسولهای موجود مطلع هستند. معمولاً هر کنسول برای خود چند بازی اختصاصی دارد که خیلی ها آنرا با نام این بازیها می شناسند. در مورد XBOX 360 یکی از این بازیها شاهکاریست بنام Gears Of War که به اختصار GOW خوانده می شود و در سبک سوم شخص اکشن ساخته شده است.بالاخره بعد از کلی انتظار برای دارندگان کنسول مایکروسافت این بازی به بازار آمد و توانست رکوردهای جالبی را بنام خود ثبت کند. مانند رکورد فروش در مدت زمان دو هفته پس از عرضه. همچنین افزایش 50 درصدی در ثبت نام برای اشتراک طلایی (Gold Membership) در شبکه بازی آنلاین مایکروسافت XBOX LIVE !این بازی فوق العاده محصول شرکت Epic Games سازنده موتور گرافیکی Unreal Engine است که احتمالاً همه گیمرهای سطح متوسط به بالا نام این موتور گرافیکی قوی را شنیده اند. شرکت Epic Games که با ساخت بازی زیبای Unreal Tournament 2004 توانسته بود نظر موافق بسیاری از گیمرها را به خود جلب کند حال با ساخت بازی GOW توانست قدرت کار خود را به رخ همگان کشیده و به واقع نسل جدید بازیها را وارد صحنه رقابت کند. ناشر این بازی نیز شرکت مایکروسافت است.
داستان کلی بازی همانند خیلی از بازیهای دیگر مربوط به موجودات عجیبی است که Locust نام دارند و هدفی جز نابودی نسل انسانها و تسخیر کره زمین ندارند. طبق معمول نقش اصلی بازی باید با موجودات بیگانه مبارزه کند و به نوعی ناجی کره زمین و بشریت شود ! البته به همراه چند همرزم و نه به تنهایی. نقش اصلی بازی مردی قوی هیکل بنام مارکوس فینکس است که به جرم خیانت در زندان به سر می برد که در ابتدای بازی توسط یکی از همرزمان خود از زندان آزاد می شود. البته نه در یک عملیات مخفیانه بلکه بطور کاملاً واضح ! دلیل اینکه کسی جلوی آزاد شدن او را نمی گیرد اینست که کسی برای اینکار وجود ندارد و بقیه زندانیان نیز به دستور ژنرال هافمن آزاد شده اند. ژنرال هافمن رئیس گروه نظامی است که به اصطلاح COG خوانده می شوند. مارکوس هم بدلیل احتیاج هافمن به نیرو از زندان آزاد شده و مستقیماً از همانجا وارد جنگ می شود، اگرچه باز هم توسط هافمن سرزنش شده و متهم به نداشتن لیاقت برای پوشیدن یونیفرم نظامی می شود.
گرافیک بازی به طرز فوق العاده ای بالاست، به نحوی که از همان ابتدا نظر بیننده را بخود جلب می کند. جزئیات محیط اغلب به زیبایی به تصویر کشیده می شوند. جزئیات کاراکترهای بازی ، چه کاراکترهای اصلی و چه دشمنان، نیز بسیار بالاست. نکته جالب در مورد این بازی با این سطح گرافیک اینست که تقریباً در تمام طول بازی افت میزان فریم مشاهده نشده و بازی به صورت روان اجرا می شود. بازی از پنج مرحله کلی تشکیل شده است که در محیط های مختلف رخ می دهند. محیط های شهر، جنگل، معدن و ... . یکی از مراحل بسیار زیبا و خیره کننده بازی مرحله ایست که در شب بارانی در محیط جنگل اتفاق میافتد که باران و ریزش آن بر تنه درختان به صورت بسیار زیبایی به تصویر کشیده شده است و رعد و برقهای متناوب نیز بر زیبایی محیط می افزایند. در کل گرافیک بازی در حال حاضر جزء بهترین گرافیک ها در میان بازیها قرار دارد و انجام بازی در حالت HD و در صفحه نمایشی با ابعاد بزرگ می تواند چشم هر بیننده ای را نوازش دهد.دوربین بازی نیز که در هنگام هدف گیری به پشت شانه کاراکتر منتقل می شود به خوبی محیط را پوشش می دهد. این دوربین در حالتی که با گرفتن دکمه A بصورت نیم خیز می دوید مانند مستندهای جنگی با لرزش و تکان به دنبال شما می آید و تصویر بسیار زیبا و جالبی را ایجاد می کند.
صداگذاری بازی نیز در سطح بسیار خوبی قرار داشته و تقریباً بی نقص انجام شده است. صدای سلاح های موجود، محیط اطراف و همینطور دشمنان در بازی به خوبی طراحی و کار شده است. سلاح های موجود همچون انواع مسلسل و همینطور نارنجک، هر کدام با صدای خاص خود به خوبی حس استفاده از آن سلاح را به گیمر منتقل می کنند. یکی از سلاح های اصلی بازی مسلسلی است که در زیر لوله آن یک اره زنجیری تعبیه شده است که در هنگام استفاده از این اره صدای کار کردن آن و همچنین تکه تکه شدن بدن دشمن حس خشنی را به بیننده القا می کند.
داستان بازی در حد متوسطی قرار دارد و همه مسائل و ابهامات در مورد داستان برطرف نمی شود اما اکشن موجود در بازی تقریباً این کاستی ها را پوشش داده است.کنترل بازی و یا به اصطلاح Gameplay نیز در حد خوبی قرار دارد و حرکت در محیط و همچنین تیر اندازی، پناه گرفتن پشت دیوارها و موانع موجود و همینطور دویدن بصورت نیم خیز به آسانی قابل انجام است.سنگرگیری و پناه گرفتن پشت موانع و دیوارها یکی از ارکان اصلی در انجام این بازی مهیج است. بطوریکه اگر در هنگام تیراندازی فکری برای پناه گرفتن نکرده باشید براحتی مورد هدف دشمن قرار گرفته و از پای در خواهید آمد. نکته مثبت در تیر اندازی هنگام پناه گرفتن در پشت موانع اینست که احتیاجی به خروج کامل از پشت مانع وجود نداشته و براحتی می توان مانند دنیای واقعی فقط سلاح را از پشت مانع بیرون آورده و تیر اندازی کرد که البته باز هم مثل واقعیت تیر اندازی در این حالت دقت لازم را ندارد و فقط برای اهداف نزدیک می تواند موثر باشد و برای اهداف دورتر تقریباً با هدر رفتن مهمات همراه است. اگر بخواهید از پشت مانع با هدف گیری شلیک کنید، باز هم احتیاجی به خروج کامل از پشت سنگر وجود نداشته و با کمی بیرون آوردن بالا تنه می توان هدف گیری کرده و شلیک کرد و سریعاً به حالت اولیه پناه گیری بازگشت. همچنین در حالت پناه گیری برای تعویض محل از پشت یک سنگر به سنگر مجاور می توان با زدن تنها یک دکمه بصورت خودکار شخصیت تحت کنترل را به محل مورد نظر فرستاد. امکان شیرجه زدن در هنگام حرکت نیز وجود داشته و می توان براحتی با فشردن دکمه A در جهت های مختلف شیرجه زد که این قابلیت در مبارزات بسیار موثر است. در برخی مراحل بازی امکان فرمان دادن به افراد همراه نیز وجود دارد. بطور معمول در طول بازی همیشه یک نفر و در برخی موارد تا سه نفر همراه مارکوس، شخصیت اصلی بازی، هستند که آنها نیز در مبارزات شرکت کرده و تا حدودی به مارکوس کمک می کنند.
در همه مراحل بجز در مواقع خاص و نادر همراهان ما در بازی کشته نمی شوند، فقط در صورتی که به شدت مورد هدف قرار بگیرند روی زمین می افتند و باید یکی دیگر ار همراهان که اغلب مارکوس است به بالای سر همراه مجروح رفته و او را از زمین بلند کند و البته در صورتی که بالای سر همراه نروید خود او بعد از به پایان رسیدن مبارزه کنونی از جای خود بلند می شود! خود مارکوس در صورتی که شدت صدمات زیاد باشد جان خود را از دست می دهد و در این صورت بازی از Checkpoint قبلی ادامه می یابد. بازی برای نشان دادن وخامت حال مارکوس و یا دیگر شخصیتهای تحت کنترل گیمر از شکل یک جمجمه به همراه یک دنده استفاده می کند، که به نسبت شدت صدمات وارده پر رنگ تر می شود و اگر سریعاً سنگر نگیرید با خوردن چند تیر دیگر جان خود را از دست می دهید. در صورتی که به موقع سنگر بگیرید به تدریج رنگ قرمز علامت ظاهر شده کمتر شده و محو می شود که در این حالت شخصیت مورد نظر در وضعیت مناسب قرار دارد.سیستم ذخیره بازی نیز بصورت Checkpoint و خودکار می باشد و خود گیمر توان ذخیره بازی در محل دلخواه را ندارد. البته خوشبختانه اغلب این Checkpoint ها در فاصله های مناسبی از یکدیگر قرار داشته و مشکلی در ادامه بازی بوجود نمی آورند و در صورت مرگ مارکوس، یا در مواقع خاص، مرگ همراه مارکوس، بازی به نقطه ذخیره سازی قبل بر می گردد که اغلب فاصله زیاد دوری تا محل کنونی ندارد. در کل سیستم ذخیره سازی بازی خوب عمل می کند.
هوش مصنوعی دشمنانی که توسط کامپیوتر کنترل می شوند در حد خوبی قرار دارد و کمتر کارهای عجیب و غریب انجام می دهند و در مبارزه با شما خوب عمل می کنند. البته مواقعی هم بوجود می آید که وقتی یکی از آنها پشت مانعی سنگر گرفته و فقط بخشی از بدنش در تیر رس شما قرار دارد، شما می توانید با هدف قرار دادن همان منطقه دشمن را از پای در بیاورید بدون اینکه حریف مقابل سعی در تعویض موقعیت و فرار از تیر رس شما داشته باشد!بازی دارای سه درجه سختی بنامهای Casual که حالت نرمال را دارد، Hardcore که در حد سخت قرار دارد و نیز Insane که همانطور که از نامش پیداست در حد دیوانه واری سخت است، می باشد. البته درجه Insane در ابتدای کار باز نیست و باید حتماً یکبار بازی را تا انتها بروید تا این درجه آزاد شود. یکی از نکات مثبت موجود در بازی این مطلب است که شما هر بار که میخواهید وارد بازی شده و آنرا ادامه دهید بدون توجه به درجه سختی که بازی را قبلاً با آن انجام داده اید می توانید این درجه سختی را تغییر دهید. البته میزان سختی بازی در هنگام پیشرفت در بازی به تدریج بیشتر می شود بطوریکه در درجه سختی Casual در مراحل پایانی بازی، سختی به حدی بالا می رود که تقریباً مانند شروع بازی با سختی Hardcore است. همین مساله در مورد درجه Hardcore نیز وجود دارد.به پایان رساندن بازی بسته به میزان سختی آن شاید بین 10 تا 12 ساعت زمان ببرد
دشمنان موجود در بازی انواع مختلفی دارند، از جمله آنها می توان به موجوداتی که از نظر ترکیب بدنی شبیه انسانها هستند اشاره کرد که دارای سلاحهای مختلفی مانند مسلسل و یا سلاحهایی همچون موشک انداز می باشند. موجودات دیگری نیز وجود دارند که غول پیکر تر بوده ولی فاقد قدرت بینایی هستند و با استفاده از صدای تولید شده از جانب شما به سمت شما حمله ور می شوند. این موجودات را نمی توان با سلاحهای عادی از بین برد و فقط سلاحی بنام Hammer Of Dawn وجود دارد که برای استفاده از آن نیز باید شرایط خاصی مهیا باشد مانند قرار داشتن در فضای باز و نیز حضور ماهواره در منطقه بالای سر شما. این سلاح با استفاده از لیزر محل دشمن را برای ماهواره تعیین می کند و سپس ماهواره با شلیک اشعه های قوی لیزر هدف را نابود می کند. موجودات دیگری همانند عنکبوتهای بسیار بزرگ نیز در بازی وجود دارند که جنگیدن با هر کدام تاکتیک خاص خود را می طلبد.
تعویض خشاب اسلحه از اهمیت خاصی برخوردار است، به این صورت که هر بار بازیکن قصد تعویض خشاب دارد خطی در زیر عکس اسلحه ظاهر می شود که دارای قسمتهای مختلفی است، هنگام تعویض خشاب نشانگر کوچکی از ابتدا تا انتهای این خط حرکت می کند که بسته به اینکه گیمر در کجای این خط دکمه تعویض خشاب را بزند حالتهای مختلفی بوجود می آید. بخش کوچک سفیدی وجود دارد که اگر بتوانید روی آن خشاب را تعویض کنید علاوه بر تعویض سریع خشاب برای چند ثانیه آینده تیرهای پر شده در خشاب دارای قدرت مضاعفی بوده و از بین بردن دشمنان با این تیرها آسانتر می باشد. از این تکنیک باید در از بین بردن دشمنان در درجه های سختی بالا حتماً استفاده کرد. در نقطه مقابل اگر خارج از خط سفید که بهترین حالت بوده و یا خط خاکستری که حالت تعویض سریع خشاب بدون قوی کردن تیر است، دکمه تعویض خشاب زده شود سلاح گیر کرده و تعویض خشاب آن زمان بیشتری می برد که بعضی مواقع می تواند سر شما را به باد دهد!
حالت تک نفره بازی به اندازه کافی هیجان انگیز است که براحتی هر گیمری را ساعتها پای GOW میخکوب کند. علاوه بر حالت تکنفره حالتهای دیگری وجود دارند. از حالتهای مختلف برای انجام بازی می توان به حالت Split Screen اشاره کرد که در این حالت در صورتی که دو عدد کنترلر برای کنسول خود دارید می توانید با کمک یکی از دوستان خود و در حالتی که صفحه از وسط نصف شده است بازی را انجام دهید که در این وضعیت به علت کنترل شدن دو شخصیت توسط انسان کار راحت تر شده و راحت تر می توان در بازی پیش رفت. همچنین قابلیت استفاده از LAN در بازی قرار داده شده است که اگر دو کنسول XBOX 360 را با استفاده از LAN به هم متصل کنید می توانید در دو تلویزیون جدای از هم به همراه دوستان خود بازی را انجام داده و از لذت بازی دو نفره در دو صفحه نمایش مجزا بهره مند شوید. همینطور حالتی بنام Co-Op وجود دارد که در محیط XBOX LIVE می توانید با افراد دیگری که در این محیط حضور دارند بازی را به جلو پیش ببرید و هر کس نقش یکی از کاراکترها را بازی کند. در این حالت داستان اصلی بازی را دنبال می کنید. در حالت Co-Op نکته جالب اینست که لازم نیست حتماً بازی را از ابتدا در این حالت شروع کنید و می توانید از ادامه Saveهای قبلی خود در حالت Co-Op پیش بروید.
از دیگر حالتهای موجود در محیط شبکه می توان به حالت Versus اشاره کرد که دارای حالتهای مختلفی از بازیست. در حالت Warzone بازیکنان در دو گروه قرار گرفته و وظیفه هر گروه از بین بردن افراد گروه مقابل است و هر گروه بتواند زودتر گروه حریف را شکست دهد برنده خواهد بود.
در حالت Assassination یک نفر نقش رئیس گروه را دارد و سه نفر باقیمانده باید از او محافظت کنند. در حالت Execution پس از اینکه دشمن روی زمین افتاد باید بالای سر او رفته و ضربه نهایی را وارد کرد و اگر اینکار را انجام ندهید حریف شما با زدن دکمه A بصورت پشت سرهم و سریع می تواند سلامتی خود را باز یابد. در حالت Versus می توان در نقش موجودات غیر انسان نیز قرار گرفت و علیه گروه انسانها مبارزه کرد. بازی در حالت آنلاین و در مدهای مختلف هیجان دوچندانی را برای گیمرها به ارمغان می آورد.
در مورد Achievement ها هم نکات جالبی وجود دارد. بازی برای انجام هر کدام از 5 مرحله در هر کدام از درجه های سختی به شما امتیاز می دهد و نکته جالب در این مورد اینست که اگر یک مرحله را در درجه سختی بالاتری تمام کنید امتیاز به پایان رساندن آن در درجه آسانتر نیز به شما داده خواهد شد. بطور مثال به پایان رساندن یک مرحله در درجه سختی Hardcore امتیاز بازی کردن همان مرحله در حالت Casual را نیز به شما خواهد داد. همچنین جمع آوری گردنبندهایی بنام COG Tag در طول بازی، تعویض خشاب در حالت عالی برای 25 بار و همینطور تعویض خشاب در حالت عالی برای 5 بار متوالی از دیگر Achievement هایی است که می توانید کسب کنید. البته تعداد زیادی Achievement وجود دارند که بخشی از آنها مربوط به بازی در محیط Live هستند.
جذابیت بازی آنقدر بالاست که براحتی می توان آنرا برای چند بار از ابتدا تا آنها رفته و باز هم لذت به پایان رساندن آن را احساس کرد.در پایان تنها توصیه ای که داریم اینست که اگر به کنسول XBOX 360 دسترسی دارید و هنوز این بازی زیبا را انجام نداده اید، لحظه ای در تهیه و انجام این بازی فوق العاده تأمل نکنید.
نويسنده: Mehrdad
بازديد: 5110
نظرات:
موضوعات:Gears Of Warنقد و برسی بازی ها ,
برچسب ها:نقد و برسی بازی gears of warنقد بازی gears of wr 1کد های بازی gears of war 1دانلود بازی گیرز اف وار1دانلود بازی gears of war نقد کامل بازی ها ,
میتوان به جرئت گفت 3گانه gowیکی از بزرگ ترین 3گانه های صنعت گیم است که در ابتدای نسل هفتم الگویی کامل وجامع برای بازی های اکشن ترسیم کرد که هنوز هم بازی سازان از این الگو برای ساخت بازی هایشان استفاده میکنند.از همان ابتدا که بازی gow1امدتقلید های بزرگ وکوچکی از این بازی صورت گرفت واکثر ان ها جزتوهینی به این مجموعه چیز دیگری در برنداشت وبه ان ها لقب gears cloneداده شد.بعدازبه اتمام رسیدن 3گانه به ظاهر همه چیز تمام شده بودولی عده ای اعتقاد داشتند که ماکروسافت به این راحتی ها دست از سراین بازی برنمیدارد وحتما قسمت دیگری از این بازی را خواهد ساخت راستیاتش همین طور هم شد واز سری جدید بازی gowبه نام judgmentدرe3سال 2012 رونمایی شدونظر خیلی ها را به خود جلب کردلازم به ذکر است که اینبار epicgameبه همراه استدیوpeaple can flyکه درکارنامه خود بازی هایی مانند طوفان گلوله را دارد وارد میدان شده است وتغییرات زیادی را وارد بازی کرده است
داستان
همین کافیست که بگوییم نویسنده داستان داوری (تام بیسل)است تا خیالمان از بابت داستان راحت شودومطمئن شویم که بازی از یک داستان درست وحسابی بهره میبرد.داستان بازی مربوط به جنگ اول با لوکاست ها است وپیش درامدی بر3گانهgowمحسوب میشوددربازی دیگر از مارکوس فینیکس خبری نیست وجای خود را به (برد) داده است به خاطرهمین سازنده ها سعی کرده اند تا با خلق یک داستان خوب واضافه کردن چند شخصیت جدید جای مارکوس را در بازی پرکنند.داستان بازی از جایی شروع میشود که (برد) به همراه (جوخه کیلو )به عنوان خیانت کار جنگی دستگیر شده اند وان ها را برای محاکمه پیش سرهنگ (ازرالومیس)می برندوسرهنگ نیز به برد میگوید(شما با این قهرمان بازی ها علاوه براینکه بسیاری از ان لوکاست هارا نابود کردید جان میلیون ها انسانی که برای محافظت از ان ها قسم یاد کرده بودید رانیز به خطر انداختید)وسپس جوخه کیلو را به عنوان خیانت کار جنگی معرفی میکند واز برد میخواهد که از خود دفاع کند.با سخنان سرهنگ معلوم میشود که پرونده برد وجوخه کیلو پراست ازسرپیچی از دستورات وعملیات های خودسرانه که باعث ایجادیک دردسر بزرگ شده است.وبرد شروع به خواندن دفاعیات خود میکندوداستان بازی از همین جا شروع میشود
گیم پلی
در بازی هنوز هم سنگرگیری حرف اول را میزند وحتی این مکانیک با بلا تر رفتن هوش مصنوعی دشمنان(در حالت سخت)پررنگ تر نیز شده است.گیم پلی داوری نسبت به نسخه های قبل با تغییراتی کوچک اما تاثیر گزار همراه بوده است که این تغییرات شامل تعویض کردن اصلحه با یک دکمه_تعویض سلاح ها درهنگام پریدن_پرتاب کردن نارنجک بدون مقدمه و اره کردن دشمنان هنگام دویدن است که همگی باعث سریع تر شدن گیم پلی بازی شده است مکانیک دیگری که به گیم پلی بازی اضافه شده است استفاده همزمان از سپر با همه اسلحه های بازی است در گذشته وقتی سپر را در دست میگرفتیم فقط میتوانستیم از اصلحه کمری استفاده کنیم ولی حالا از تمام اصلحه های استاندارد میتوان همراه با سپر استفاده کرد.در داوری چالش هایی بانام(decgassified missions)در گیم پلی بازی گن******** شده است که در ادامه در باره ان توضیح میدهیم در حین مراحل بازی به دیوار هایی برخورد خواهیم کرد که برروی ان ها علامت COGهک شده است بانزدیک شدن به این علامت ها واردچالش های بازی میشویم.در هرچالش ما با موجی از لوکاست ها مواجه میشویم که با ازبین بردنشان امتیاز تراز کسب میکنیم.هر چالش 3تراز داردکه باستاره مشخص میشوندو با گرفتن این 3تراز امکاناتی به بازیکننده داده میشودکه در طول بازی میتواند از ان ها استفاده کند.
سازندگان برای بازی از سیستمی جدیدی به نام (سیستم چینش هوشمند)استفاده کرده اندبراساس این سیستم در طول مراحل هرچه بازی کنیم و لوکاست های بیشتری رابکشیم در ادامه دشمنان سرسخت تری جلومان قرار میگیرندو اگر در قسمتی از بازی کشته شویم با شروع مجددمیبینیم که چینش دشمنان تغییر کرده است وکلاس های دیگری از لوکاست ها جلویمان ظاهر میشوندازطرف دیگردر گیم پلی بازی اسلحه ها زیادی اضافه شده است که هرکدام کارایی خاصی دارندتنوع دشمنان نیز مانند نسخه سوم است وچند دشمن دیگرنیز به بازی اضافه شده است
گرافیک
بازی با موتور انریل3.5ساخته شده است ودر این بخش مشکلی نداردبازی از لحاظ گرافیکی وعملکردفنی نسبت به نسخه های قبل چندین پله ارتقا پیدا کرده است وبازی برروی30فریم برثانیه پردازش میشوددر بازی جلوه های اتش وانفجار نیز به خوبی کار شده است طراحی هیولا ها وشخصیت های اصلی داستان نیز به خوبی از کاردرامده اند حتی شخصیت های فرعی نیز خوب طراحی شده اندونظرشما را به خود جلب میکنندکیفیت بافت ها در طول بازی متغییر است ولی در کل از کیفیت قابل قبولی برخوردارنددر بازی سازنده ها برای این که نشان دهند(داوری)پیش درامدی بر3گانهgow است دوباره حفره های لوکاست هارا به بازی بازگردانده اند.محیط ها نیز مانندگزشته ازجزئیات بالا و رنگ بندی متنوعی برخوردار هستند.میتوان گفت که اپیک برای ساخت این بازی رس موتور انریل را کشیده است واین بازی ازتمام بازی هایی که با این موتور گرافیکی ساخته شده اند یک سرگردن بالا تر است
|
اینجا را کلیک کنید تا این تصویر را در اندازه واقعی آن ببینید. |
موسیقی وصداگزاری
مثل همیشه چرخ های جنگ در این قسمت بدون نقص ظاهر شده است صدای تیر ها_انفجارهاوحرف زدن لوکاست ها با یک دیگر در درگیری ها به خوبی از کار درامده است دیالوگ های عالی وصداگزاری بی نقص روی شخصیت ها از نکات قوت بازی است البته لازم به ذکر است که دراین قسمت از gowبه خاطر نبودن مارکوس فینیکس دیگر صدای (جان دی مجو)را نخواهیم شنید واین خود از جذابیت بازی تا حدودی کاسته است موسیقی ها نیز در بازی به بهترین شکل کار شده اند و استدیو (جابلونسکی) بازهم هنر خود را در ساخت موسیقی های حماسی به خوبی نشان داد
بخش چندنفره
در بخش چند نفره بازی 2حالت جدید به بازی اضافه شده است که اولیfree for allودیگریover runاست در بخش over runبازی کننده ها به2گروه5تایی تقسیم میشوند وبایک دیگر به جنگ میپردازند.در بخش چند نفره ما شاهد کلاس بندی هایی نیز هستیم که4 کلاس شامل(مهندس)(پزشک)(سرباز)و(دیده بان)برای انسان هاو8کلاس دیگرنیز برای لوکاست ها طراحی شده است که هرکدام از این کلاس ها توانایی های خاصی دارندودر حالتfree for allبرای اولین بارشاهدمبارزه سرباز های cogبا هم هستیم
نتیجه گیری
در داوری ما با یک بازی ارتقا یافته در تمام ضمینه ها طرف هستیم وهمه چیز در بازی به بهترین شکل انجام شده است وخروج بلزینسکی از اپیک گیم هم به گیم پلی بازی لطمه ای وارد نکرده است واز طرف دیگر استدیوpeaple can flyنیز دوباره مهارت خود را در ساخت بازی های شلوغ وپر زد خورد نشان داد
گیم پلی9.5 مثل همیشه گیم پلی بازی بسیار سریع وچالش برانگیز است
موسیقی وصداگزاری9.5 به بهترین شکل صورت گرفته وموسیقی های بازی نظرشما را بهخود جلب میکند
گرافیک9.5نسبت به نسخه قبل پیشرفت چشمگیری داشته وبهترین عملکرد موتورانریل رادر این بازی شاهد هستیم
داستان8 نسبت به قبل چالش برانگیز نیست اما نظرشما را به خود جلب میکند
جمع کل9
منبع:bazicenter.com
نويسنده: Mehrdad
بازديد: 5351
نظرات:
موضوعات:Gears Of Warنقد و برسی بازی ها ,
برچسب ها:نقد بازی Gears of War Judgmentدانلود بازی gears of war 4کد های بازی gears of war 4نقد کامل بازی گیرز اف وار 4نقد بازی gears of war 4 ,
در صنعت بازیهای ویدیویی استدیوهای زیادی وجود دارند که تخصصشان در ساخت یک سبک خاص یا حتی یک ip خاص است در این بین سبک ریسینگ به دلیل پیچیدگی و تفاوتهای فراوانی که با دیگر سبکها دارد، میزبان تعداد زیادی از اینگونه استدیوها است. criterion و codemasters دو استدیویی هستند که محوریترین کار و فعالیتشان ساخت ریسینگ بوده و در این زمینه نیز از بهترین استدیوهای حال حاضر به شمار میآیند. Criterion سال پیش با ساخت آخرین نسخه از سری NFSتاحدودی امیدها را ناامید کرد و آب سردی بر شور و شوق طرفداران خود ریخت. اما هم اکنون کدمسترز آمده است تا با ارائه آخرین ساختهشان در سبک ریسینگ، نشان دهد که هنوز هم یکی از مدعیان اصلی به شمار میرود.
در واقع استفاده از کلمه «ریسینگ» برای نام بردن از این سبک کمی کلی گویی به حساب میآید. در نسل حاضر به خصوص در سالهای اخیر با پیشرفت و توسعه این سبک و افزوده شدن بر تعداد طرفداران آن، ناشران بسیاری در صدد ساخت یک عنوان در این سبک برآمدند تا بتوانند بخشی از این بازار بزرگ و هیجان انگیز را از آن خود کنند. در همین راستا شاهد نوآوریها و خلاقیتهای فراوانی در این سبک بودیم. شاید در گذشته میشد یک بازی را با گفتن شبیهساز یا آرکید بودن آن به راحتی معرفی کرد اما هم اکنون با گسترش این سبک به نظر میرسد مرزبندیها تا حدودی در حال کم رنگ شدن هستند. عناوینی مانند Horizon- Dirt- Grid با استفاده از مکانیزمهای هیجان انگیز هر دو شاخه شبیهساز و آرکید اقدام به جذب طرفداران هر دو سبک کردهاند و به نوعی دایره وسعت مخاطبین خود را بسیار گسترده کردهاند. Grid2 نیز همانند نسخه پیشین خود در این دسته جای میگیرد. منتها میتوان Grid2 را سرآمد اینگونه بازیها دانست که با گیمپلی دقیق و جذاب خود یکی از دقیقترین و مناسبترین گیمپلیهای نیمه آرکید- نیمه شبیه ساز را پدید آورده است.
تمرکز در G2بر روی کنترل همه جانبه و 100درصدی ماشین است به گونهای که حسی شبیه به یک بازی سیمولیشن را القا کند. تخریبپذیری وسیع نیز از دیگر عوامل نیمه شبیه ساز شدن این عنوان است. به گونهای که آسیبهایی که در طول مسابقه به ماشینتان وارد میشود تنها محدود به یک سری تغیرات فیزیکی در ظاهر ماشین نمیشوند و بر عملکرد و دستورپذیری اتوموبیلتان نیز بسیار موثرند. از سوی دیگر همین المان باعث جذابیت وصف ناپذیری در مسابقات میشود؛ اگر فلشبکهایتان تمام شده باشد به طور ناخوآگاه احساس اضطراب و پریشانی سراغتان خواهد آمد چون اگر در این حالت تصادف شدیدی بکنید و اتوموبیلتان از کار بیافتد دیگر قادر به ادامه مسابقه نخواهید بود و باید سراغ گزینه ری استارت بروید! از سوی دیگر اگر آسیب وارده به ماشینتان در حد از کار افتادن کامل ماشینتان نباشد، تا آخر مسابقه باید عدم فرمانپذیری کامل و انحراف به چپ یا راست ماشین را تحمل کنید و استراتژی خود را برای ادامه مسیر تغییر دهید که حقیقتا هیجانی بینظیر را سبب میشود که در کمتر عنوانی به این صورت قادر به تجربه آن خواهید بود. در سالهای اخیر جهتگیری مشهودی که بین بازیهای این سبک مشاهده میشود، حرکت آنها به سمت open world شدن و ارائه دنیایی وسیع برای جستوجو و کاوشگری است. چیزی که اخیرا در فورزا هورایزن به بهترین شکل ممکن دیدیم. این رویکرد مطمئنا جذابیتهای بسیاری دارد و علاوه بر افزودن به عمق گیم پلی بر ساعات آن نیز به شدت تاثیر مثبت میگذارد به طوری که تا مدتها میتوان با یک بازی سرگرم بود. اما همانطور که کدمسترز اعلام کرد انتخاب این سیستم بسته به نوع نگرش و هدف بازیساز میتواند متغیر باشد. در G2 مهمترین کار شما رقابت است، رقابت به هر قیمتی! G2 تمامی المانها و جذابیتهای open world بودن را فدای این هدف کرده است تا مخاطب در این بازی فقط و فقط بر روی مسابقات متمرکز شود. در واقع تجربهای که شما در G2 از رانندگی خواهید داشت تنها محدود به لحظات پر استرس و دلهره آور مسابقه و به چالش کشیده شدن توسط رقیبانتان است. پس اگر میخواهید در دنیای بازی بی هدف پرسه بزنید و از مناظر آن لذت ببرید، G2 دنیای ایده آل شما نیست!
البته دورنماها و مناظر طبیعی بسیار زیبا و متنوع هستند. به لطف برگزاری مسابقات در نقاط مختلف جهان، از آمریکا تا خاورمیانه و ژاپن را زیر پای خواهید گذاشت. طبیعتا طراحی هنری نیز در لوکیشنهای مختلف، متفاوت است و تنوع بصری قابل قبولی به بازی میدهد. البته چیزی که از لحاظ بصری همیشه جلوی چشمتان است، رنگبندی خاص و تا حدود کمی اغراقآلود بازی است. کنتراست بالای محیط بیشترین چیزیست که در نگاه اول نظر مخاطب را جلب میکند. فرقی ندارد مسابقهتان در چه کشوری برگزار شود؛ همیشه شاهد رنگبندیهایی گرم و جذاب هستیم که البته در نقاط کوهستانی به سبب شرایط محیطی تا حدودی از آن کاسته میشود. با توجه به openworld نبودن بازی کیفیت دورنماها و محیط اطراف جاده میتوانست بسیار بهتر باشد. کافی است تا مقابل تماشاگران کنار جاده از رقابت دل بکنید و بایستید تا کیفیت و طراحی ضعیف تماشاگران و از آن مهمتر بافتهای تا حدودی بیکیفیت را مشاهده کنید که البته با توجه به ذات بازی که هیجان و سرعت است، چندان به چشم نمیآید و میتوان از آن صرف نظر کرد. مسابقات بازی شامل استایلها و انواع گوناگونی هستند که بعضا بسیار نوآورانه و هیجان انگیزاند. از مدهای معمول بازیهای ریسینگ میتوان به مسابقات 8نفره یا بیشتر اشاره کرد که باید برای اول شدن بجنگید. Face off از دیگر مدهای جذاب بازی است که به جرات یکی از زیباترین Face offهایی خواهد بود که تجربه خواهید کرد. به لطف مسابقات دونفره که در این مسابقات تجربه میکنید، هوش مصنوعی به طور کامل نمود مییابد که بی انصافی است اگر بخواهیم از آن ایراد بگیریم. در واقع هدف اول رقبا اول شدن در مسابقات است و پس از آن عذاب دادن شما! پس دیگر بی جهت شاهد جنون آنی رانندگان دیگر نخواهیم بود که رقابت را رها کنند و فقط به نابودی شما فکر کنند. در مراحل انتهایی و تقریبا از سیزن 3 به بعد که سختی بازی بیشتر میشود، به طبع آن هوش مصنوعی نیز خودنمایی بیشتری میکند.
یکی از مسابقات نو آورانهای که در G2 شاهد آن خواهیم بود رقابت بین دو راننده است اما نه برای اول شدن یا رکورد زدن بلکه برای جمع آوری امتیاز بیشتر آنهم از طریق سبقت گرفتن از ماشینهای داخل جاده بدون برخورد کردن به آنها و موانع اطراف جاده! همانطور که میبینید هدف فقط رسیدن عقربه سرعت سنج شما به بینهایت نیست بلکه سنجش مهارت رانندگی شما نیز در اولویت بسیاری از مسابقات قرار دارد. از مهمترین ویژگیهای یک ریسینگ جذاب تعدد وسایل نقلیه قابل انتخاب است. اما بگذارید سوالی مطرح کنم؛ چرا تعدد اتوموبیلها در بازیهای این سبک اهمیت دارد و از ویژگیهای مهم یک بازی به شمار میرود به طوری که در بازی هایی مانند Forza و GT با وجود داشتن المانها و ویژگیهای منحصر به فرد بسیار همچنان تعداد ماشین ها، یکی از مهمترین اخبار هر نسخه از آنهاست؟ میتوان از دو منظر به این موضوع نگریست. از دیدگاه اول میتوان به تنوع طلبی مخاطب اشاره کرد و اینکه ماشینهای مختلف، از نظر بصری تنوع خوبی به بازی میدهند. اما از منظر دیگر میتوان به تغییر گیم پلی و المانهای آن بسته به ماشینهای مختلف اشاره کرد. یعنی شما هر اتوموبیلی انتخاب کنید بسته به شرایط موتوری و فیزیکی آن باید استراتژی خود را در بازی عوض کنید. G2 از نظر تعداد ماشینها آمار امیدوار کنندهای ارائه نمیدهد و مقایسه آن با عناوینی مانند GT تنها موجب دلسردی است اما از دیدگاه دوم بسیار موفق عمل کرده است.
یعنی هر ماشین در G2 ویژگیهای خاص خود را دارد و به جرات تجربهای که در این بازی با ماشینهای مختلف کسب میکنید تجربهای کاملا نو و پویا خواهد بود که در عین به چالش کشیدن تواناییهای شما، از یکنواخت شدن بازی میکاهد. طراحی ظاهری اتوموبیلها نیز به طور کلی مناسب و گاها متغیر است. تاثیرات نورهای محیط بر اتوموبیل شما و بازتاب آن از بدنه ماشین بسیار دقیق و چشمنواز بوده و به نوعی اتوموبیل شما را چشمنوازترین و پویاترین شیئ در دنیای Grid ساخته است. البته در بخش گرافیکی همه چیز کامل و بی نقص نیست! کیفیت سایهها مخصوصا سایه ماشین بر روی جاده اصلا مطلوب نبوده و علیالخصوص وقتی اتوموبیل خود را از جلو نگاه کنید کیفیت پایین سایهها بسیار به چشم میآیند. یکی از خبرهایی که سروصدا بسیار زیادی کرد نبود دوربین Cockpit در بازی بود که اگر منصفانه نگاه کنیم آسیب چندانی به تجربه بازی نزده است و با توجه به مصاحبههای سازندگان، طرفداران کم این دوربین، نبود آن را توجیه میکنند. مورد بعدی، لرزش دوربین است. هرچه ماشین شما سبک وزنتر باشد لرزشهای بیشتری را حس خواهید کرد که سبک بودن اتوموبیل را القا میکند. این سبک بودن در نحوه کنترل ماشین نیز دخیل بوده و انحراف ماشین و چپ کردن آن را راحتتر میسازد. به طور کلی تقریبا تمامی عوامل بازی در خدمت گیمپلی و کنترل دقیق بازی هستند. در ابتدا بازی سعی دارد تا با نشان دادن وجه آرکید خود نظر این دسته از مخاطبین که گیم پلی آرکید را میپسندند جلب کند و در ادامه گیم پلی بازی بیشتر بر مهارت و دقت شما در کنترل اتوموبیلتان تکیه دارد بطوریکه در سیزنهای پایانی با اینکه ماشینهای پر سرعتی در اختیارتان قرار میگیرد، بیشترین چیزی که در این مراحل نیاز دارید حفظ کنترل و تعادل ماشین است. در واقع هرچه به پایان بازی نزدیک میشوید بازی بیشتر بر المانهای شبیه ساز خود تکیه میکند.
از دیگر نکات بازی طراحی جادهها و پیستها بوده که به نظر در این مورد اصل غافلگیری مورد توجه سازندگان بوده است! در برخی از مسابقات به دلیل متغیر بودن مسیر مسابقه، نقشهای در اختیارتان قرار نمیگیرد و عملا نمیدانید چه در انتظارتان است؛ چیزی که علاوه بر افزودن هیجان باعث میشود گاها پای خود را بر پدال ترمز نیز بفشارید! تخریب پذیری ویژگیای است که در حال جا افتادن بین تمام بازیهای سبک ریسینگ است و هم اکنون تمام بازیها حداقل تخریب پذیری ظاهری را دارند. G2در این زمینه دست مخاطب خود را باز میگذارد. میتوانید از منو تنظیمات تنها دمیج فیزیکی را فعال کنید یا اگر فکر میکنید دست فرمان خوبی دارید دمیج فنی را نیز به آن اضافه کنید! دمیج فنی معمولا به انحراف به چپ و راست و یا از کار افتادن کامل ماشین محدود میشود اما در دمیج فیزیکی شاهد انعطاف پذیری و به نوعی دقت بالا هستیم. تا آخرین لحظاتی که بازی را تجربه میکردم شاهد آسیبها و ضربات جدیدی بودم که به اتوموبیلم وارد میشد. صادقانه بگویم انتظار همچین تنوع و دقتی را نداشتم! بسته به شدت و جهت ضربه، نوع تخریبپذیری نیز متفاوت است؛ بعنوان مثال اگر ضربه کوچکی به پشت ماشینتان وارد شود ممکن است صندوق عقب کمی تکان بخورد ولی اگر برخورد شدیدتری رخ دهد، در سرعتهای بالا بدلیل جریان هوا صندوق عقب بطور کامل باز میشود و یا کنده میشود و ...
در G2 استفاده از موسیقی کم ولی تاثیر گذار است. اغلب در بین منوها و لودینگها شاهد موسیقیای جذاب و تاثیر گذار هستیم ولی به محض شروع مسابقه تنها صدای رقابت است که میماند! البته گاها در برخی مسابقات حساس استفادههای مقطعی و کوتاهی از موسیقی میشود. همچنین در طول مسیر اگر از کنار تماشاگران بگذرید گاها صدای فریاد و تشویق آنها را میشنوید و حتی گاهی صدای ترسیدن آنها را نیز میشنوید در محل خط پایان نیز این صدای فلاشهای عکاسان است که حکمرانی میکند. در کل بخش صداگذاری و موسیقی کامل بوده و جزئیات زیادی را نیز شامل میشود. G2 بازیای است که در آن قرار نیست همیشه پیروز باشید و رتبه هایی غیر از اولی نیز در آن طعمی شیرین خواهند داشت. بازیای که اگر بتوانید با سیستم دقیق و ریزبین کنترل و فیزیک آن آشنا شوید تجربهای بسیار لذت بخش از ادغام سبک آرکید و شبیه ساز خواهد بود و به شما ثابت میکند که هیجان فقط در فشردن پدال گاز نیست!
منبع: bazicenter
نويسنده: Mehrdad
بازديد: 5255
نظرات:
موضوعات:متفرقهنقد و برسی بازی ها ,
برچسب ها:نقد و برسی بازی Grid 2دانلود بازیGrid 2کد های بازی Grid 2دانلود ترینر بازی Grid 2نقد کامل بازی Grid 2کد های بازی Grid 2 برای ps3دانلود بازی Grid 2 برای کامپیوترمرجع نقد تمامی بازی ها ,
خشم در چشمان او موج میزند، نفرت و اشتیاق انتقام در چهرهاش دیده میشود. هر موجودی که بر سر راهش قرار بگیرد هیچ شانسی برای زنده ماندن ندارد.
بالاخره بعد از انتظارات فراوان برای قسمت سوم و پایانی سری God of War و البته بعد از یک پیش غذا (God of War Collection) کریتوس آماده است تا عظمت خود و ویرانی المیپوس را به دنیا نشان دهد و برای بار آخر خشمش را بر سر خدایان خالی کند.
بازیهای قبلی سری God of War را به جرات میتوان جزو بهترین بازیهای عرضه شده بر روی PS2 قرار داد، بازیهایی که در سبک خود بهترین بودند و باعث شدند خیلی از بازیهای همسبک تقلیدهای بزرگ و کوچک از روی آنها داشته باشند. GoW III نیز از این قاعده مستثنی نیست و قطعاً بار دیگر ثابت میکند که هنوز شاه این سبک است.
بازی یک شروع حماسی و باورنکردنی دارد، جایی که درست بعد از پایان GoW II شروع میشود و کریتوس سوار بر تایتان Gaia در حال بالا رفتن از کوه الیمپوس برای تمام کردن کار Zeus است که سر و کله Poseidon خدای دریاها و برادر Zeus پیدا میشود. خدایان برای دفاع از الیمپوس هرکاری انجام میدهند، Poseidon اولین خدایی است که در سر راه کریتوس و تایتانها میایستد و با تمام قدرتش به آنها حمله میکند، اینگونه اولین باس فایت عظیم بازی شروع میشود. کریتوس هم آماده است تا به بیرحمانه ترین نحو او را بین میبرد و به راهش برای نابودی الیمپوس ادامه میدهد.
مبارزه با Poseidon و تمام کردن کار او در نمای اول شخص یکی از جذابترین و خشنترین صحنههای بازی است. در واقع بازی پر از صحنههای خشن، سینماتیک و عظیم در حین مبازات است که بازیکن را خیره میکند. منظور از عظیم فقط یک کلمه ساده برای تعریف الکی نیست بلکه فقط کافی است به نبرد با تایتان معروف "کرونوس" برسید تا معنی عظمت بازی را درک کنید.
نحوه قرار گیری دوربین در سینماتیک شدن بازی نقش به سزایی دارد. میتوان گفت در اکثر صحنهها حرکت و زاویه دوربین بسیار خوب کارگردانی شده که این امر خود تاثیر بسیاری در گیمپلی دارد. گیمپلی سنتی سری GoW در این بازی نیز تکرار شده است و نباید انتظار تحول کامل آن را داشته باشیم، اما المانهای متعددی به گیمپلی اضافه شده است که آن را بیش از پیش لذت بخش میکند. اولین نکته متفاوت نسبت به دو بازی گذشته، اضافه شدن آیتمها است. در بازی 3 نوع آیتم از جمله: "سر هلیوس" "تیر کمان آپولو" و "کفشهای هرمیز" وجود دارد که هر کدام کاربردهای خاصی دارند. به طور مثال در مناطق مشخصی میتوان از کفشهای هرمیز برای بالارفتن از دیوار استفاده کرد یا در مکانهای تاریک میتوان از سر هلیوس به عنوان منبع نور استفاده کرد. استفاده از آیتمها محدود به پر بودن item bar است که با استفاده پیاپی خالی میشود اما مجدداً به صورت خودکار پر میشود. تغییری دیگر در گیمپلی، نوع استفاده از جادوها است. برخلاف دو بازی گذشته این بار جادوها به سلاحهای کریتوس پیوند خورده اند. هر سلاح دارای یک جادو است که با انتخاب سلاح مورد نظر و زدن دکمه R2، جادوی مرتبط با آن فعال میشود. در مجموع 4 سلاح وجود دارد که با پیشروی در بازی آنها را به دست میآورید. نکته بسیار مثبت در مورد سلاحها نسبت به سلاحهای دو بازی گذشته این است که کارایی زیادی در مبارزات دارند و بازیکن اشتیاق بیشتری به استفاده از سلاحهای مختلف خواهد داشت، به این دلیل که تعویض آنها در بین مبارزات آسانتر شده و با زدن کلیدهای جهت میتوان به راحتی سلاحها را تعویض کرد. ضمن اینکه عملکرد و ضربات بهتری دارند، به خصوص Nemean Cestus که نسبت به دیگر سلاحها متفاوتتر است. در دو نسخه قبلی شرایط به این صورت نبود و بازیکنان بیشتر مواقع تنها از (Blade of Athena(Chaos استفاده میکردند.
مبارزات در سری GoW همیشه نقطه اوج گیمپلی بودند، این مساله در GoW III هم کاملا احساس میشود. به لطف سیستم جدید تعویض سلاح، در حین مبارزات، سریعاً و به راحتی میتوان سلاح را عوض کرد و بدون اینکه سرعت مبارزه افت داشته باشد، Combo های بیشتر و متنوعی را بر سر دشمنان فرود آورد. از این لحاظ مبارزات در GoW III کاملاً راضی کننده هستند. البته اکثر دشمنان مربوط به همان دو نسخه قبلی فقط با کمی تفاوت هستند، اما چندین دشمن جدید از جمله Chimera نیز وجود دارد که نحوه مبارزه خاصی دارند. اما باس فایتها از لحاظ تنوع و کیفیت بسیار خوب هستند به خصوص اینکه چندین باس فایت در مقیاس عظیمی رخ میدهد، به جرات میتوانم بگویم جزو خاطره انگیزترین مبارزات در تمام بازیها برای من بودند. هرچند که مبارزه پایانی بازی میتوانست خیلی بهتر از اینها باشد.
بخش Platforming نیز با وجود Icarus Vent جذاب و هیجان انگیز کار شده، این مراحل چندین بار در بازی تکرار میشوند جایی که شما با سرعت بسیار زیاد از تونلهای عمودی بالا یا پایین میروید و در سر راه باید مراقب سنگها و صخره باشید. همچنین بالا رفتن از صخرهها نیز جزیی از بخش Platforming هستند و با استفاده از کفشهای هرمیز قابلیت بالارفتن و حرکت برروی بعضی دیوارها را دارید.
بخش پازلها نیز اگرچه از نظر تعداد در حد دو بازی قبلی نیستند اما هرچه در بازی پیش میروید با پازلهای بهتری روبهرو میشوید.
اگر به خاطر داشته باشید در ابتدای ساخت بازی، استودیو سازنده وعده گرافیک پر زرق و برق در حد دموهای CG را داده بود در حالی که عده زیادی این مطالب را دروغ خطاب میکردند و آن را به تمسخر میگرفتند اما Santa Monica در انتها به این حرف و حدیثها پایان داد. GoW III از لحاظ بصری اگر بهترین بازی این نسل نباشد، قطعاً یکی از بهترینهای گرافیک در میان بازیهای کنسول است، به طوریکه CGهای GoW II را به یک جوک تبدیل میکند، اما باید بگویم در عین حال ضعفهای کوچکی نیز دارد. مدل سازی کریتوس به بهترین نحو انجام شده است و جزییات بینظیری دارد اما برروی مدل سازی و جزییات بعضی از کاراکترها نسبت به بقیه کمتر کار شده که در برخی موارد کاملا واضح است. ضمن اینکه نباید از وسعت و گرافیک چشم نواز محیط چشم پوشی کنیم، در مواجه با یکی از باسهای بازی شما بر روی بدن عظیم او در حال مبارزه هستید و مشاهده میکنید که چطور محیطی با آن وسعت در حال تکان خوردن است، این نکته خود جای تعجب دارد که چطور Santa Monica موفق به انجام این کارها بر روی سخت افزار محدود کنسول شده است. نورپردازی پویای بازی نیز در خودنمایی گرافیک تاثیر به سزایی دارد، برای مثال بازتاب نور سلاحهای کریتوس در محیط های تاریک واقعا دیدنیست.
از AA بسیار بالای بازی نیز نباید گذشت زیرا تقریبا (به جز سایهها) هیچ لبه دندانه داری در بازی مشاهده نمیشود. سازندگان از تکنولوژی MLAA در بازی بهره برده است، این تکنولوژی تقریباً با 16x AA برابری میکند و برای یک بازی کنسولی نکته قابل توجهی است. نمونه ضعیفتر MLAA قبلا در بازی Saboteur استفاده شده بود. با فراگیر شدن این تکنولوژی میتوان امید داشت که اکثر سازندگان از این قابلیت در بازیهای PS3 استفاده کنند.
یک نکته جالب، نبود صحنههای CG در بازی است. Cut Sceneها همگی توسط انجین بازی پردازش شدهاند. تعدادی از آنها real time پردازش میشود و تعدادی دیگر با یک سری افکت بیشتر از قبل بر روی انجین ساخته شده و نمایش داده میشوند. نکته دیگری که قابل ذکر است، فریمریت بازی است. فریمریت در مواقعی که مبارزهای درکار نیست معمولا بر روی 60 است اما هنگام مبارزات شلوغ به 40 فریم در ثانیه نیز میرسد. که در بدترین حالت نیز از خیلی از بازیهای این نسل بیشتر
داستان بازی را شاید تنها نقطه صعف آن میتوان به حساب آورد. البته داستانِ کلی خوب نوشته شده است و پایانی شایسته را برای کریتوس رقم میزند اما مشکلاتی نیز در نحوه روایت و برخی جزییات داشت. متاسفانه بدون Spoil کردن داستان راهی برای توضیح وجود ندارد بنابراین ممکن است با خواندن این قسمت کمی از داستان برایتان Spoil شود.
همان طور که گفتم داستان به نحو مناسبی روایت نمیشود و باعث ایجاد سردرگمی میشود، برای مثال ممکن است در بعضی مواقع برای بازیکن سوال پیش بیاید که کریتوس در این مکان چکار میکند و هدفش چیست. ضمن اینکه سوالهایی نیز در طول داستان بوجود میآید که یا جواب درستی به آنها داده نمیشود و یا اصلا بی جواب باقی میمانند، مثلاً برای تبدیل شدن آتنا به موجودی فرای خدایان، نویسندگان فقط به این توضیح بسنده کردهاند که او خود را برای نجات زئوس فدا کرد، و یا اینکه چرا جعبه پندورا خالی بود و به چه جهت از یک جعبه خالی بوسیله آتش Olympus محافظت میشود و .... بنابراین میتوان گفت داستان بازی میتوانست بهتر از این باشد اگر نویسندگان بازی بر روی نحوه روایت آن بیشتر کار میکردند. گرچه پایان بسیار خوب و شجاعانه برای این 3 گانه و کریتوس بود.
میرسیم به بخش موسیقی و صداگذاری، که از نقاط قوت بازی محسوب میشوند. موسیقی سری GOW همانطور که میدانید همیشه تم حماسی مربوط به افسانههای یونان را داشته و GoW III نیز از همین قاعده پیروی میکند و با قطعات شاهکاری که Gerard Marino و دیگر آهنگ سازان بازی ساختهاند حس هیجان و قوطهور شدن در دنیای اساطیر یونان به بازیکن انتقال داده میشود. صداگذاری شخصیتهای بازی نیز خوب کار شده است به خصوص صدای خود کریتوس که مثل همیشه عالیست، جالب است بدانید صداگذاری شخصیت هرکول بر عهده Kevin Sorbo بود که سابقاً در سریالها و فیلمهای متعددی در نقش هرکول ظاهر شده است.
در کلام آخر GoW III گرچه نقاط ضعف کوچکی داشت اما گیمپلی طوفانی و گرافیک خیره کننده آن باعث تبدیل شدن GoW III به یکی از بهترین بازیهای این نسل و سال 2010 شده است.
منبع:bazicenter
نويسنده: Mehrdad
بازديد: 6224
نظرات:
موضوعات:God Of Warنقد و برسی بازی ها ,
برچسب ها:خدای جنگ 3نقد و برسی god of war3دانلود بازی خدای جنگ 3 برای کامپیوترکد های بازی خدای جنگ 3کریتوسنقد شخصیت کریتوسکریتوس در برابر زِيوسنقد کامل بازی خدای جنگ3مرگ کریتوس پوسایدون ,
Jack Krauser
سال تولد : 1976
گروه خونی : O
جنسیت : مرد
قد : نامعلوم
نژاد : سفید پوست
شغل : مامور ویژه دولت (در گذشته)، مامور آمبرلا، مزدور و بادی گارد لرد Osmund Saddler.
وضعیت تاهل : مجرد
وضعیت فعلی : احتمالا مرده
جک کراوزر یکی از شخصیت های تازه وارد به دنیای RE است که در شماره 4 بازی وارد این سری میشود، اما اطلاعات چندانی از او در دسترس نیست. در کنار لیون اس کندی او نیز تلاش میکرد که روزی یک مامور ویژه دولتی باشد، اما 2 سال قبل از ماجرای RE4 او در یک سانحه هلیکوپتر مفقود شد و چنان برنامه ریزی کرده بود که همه فکر کنند مرده است. پس از این جریان او برای Albert Wesker کار کرد و وانمود می کرد که پیرو دستورات Osmund Saddler، رهبر منطقه Los llluminados است.
هدف جک :
در RE4 جک توسط آلبرت وسکر به جزیره Ganados فرستاده می شود تا به فرقه مذهبی که Los llluminados برای خود ساخته بود نفوذ کند و نمونه ای از انگل Las Plagas را بدزدد. تصور می شد که کراوزر با دیگر مامور فرستاده شده وسکر، یعنی Ada Wong همکاری کند، هرچند آن دو حتی همدیگر را ندیده بودند و کراوزر بر این باور بود که ایدا به یک عامل غیرقابل اعتماد است و به زودی به وسکر خیانت خواهد کرد. کراوزر دستور قتل لیون را داشت اما با دخالت ایدا در جریانات درگیری او در این ماموریت شکست خورد (که این کار سوء ذن او را نسبت به ایدا بیشتر کرد). هر چند او در درگیری هایی که داشت جان سالم به در برد اما سر انجام به وسیله ایدا که تمام جزیره را منفجر کرد کشته شد، اما باز هم مواردی پیش آمد که احتمال نجات او از این حادثه را قوت می بخشید. این نکته هم این بود که وقتی بخش Mercrnaries بازی را با کراوزر بازی می کردید در صفحه امتیاز دهی عکسی نشان داده میشود که او در حال پناه گرفتن از انفجار جزیره می باشد.
Boss :
لیون در کل بازی 2 بار با کراوزر رو در رو میشود. برخورد اول بسیار ساده بود و بازیکن تنها می بایست در حین درگیری تن به تن این دو، دکمه هایی که به صورت ترکیبی روی صفحه نشان داده میشد را می زد و شاهد کات سینس هایی از بازی بود.
بعدا لیون برای بار دوم با کراوزر در یک محیط خرابه تقریبا بزرگ وارد جنگی بزرگتر از قبل می شود. تنها کاری که لیون می تواند انجام دهد شلیک به کراوزر است تا او را از خود دور نگه دارد، که درهای بسته را برای ادامه راهش باز کند. بعد از باز کردن در دوم، انگل در بدن کراوزر واکنش نشان داده و دست او تبدیل به یک اسلحه شمشیر مانند بزرگ می شود. دست او کاملا زد گلوله است و می تواند صدمه بزرگی را به بازیکن وارد کند. در این حالت او از دستش به عنوان سپر استفاده میکرد اما همچنان از ناحیه پا آسیب پذیر بود.
در پایان مینی گیمی که ایدا وانگ بازیکن اصلی بود او به همان صورتی که با لیون در مرحله دوم وارد جنگ شده بود به عنوان رئیس آخر ظاهر می شود.
در داستان دیگری که به نام Separate Ways که در نسخه های PS2 و Wii موجود بود، ایدا با او بعد از درگیری اش با لیون روبرو می شود و در پایان اعلام می کند که کراوزر کشته شده است و نیز جسدی از او نشان داده می شود.
جک کراوزر در بخش مینی گیم بازی RE4 به نام The Mercenaries (مزدوران) قابل بازی می شد، اگر شما امتیازی 4 ستاره از مرحله Salazar's Castle می گرفتید.
او در این قسمت بسیار قدرتمند ظاهر می شود. او مجهز به یک تیرکمان و نیز دستی که تبدیل می شود است. او فقط یک بار می تواند با دست تبدیل شده اش حمله کند اما در همین یک بار هم می تواند با یک ضربه دشمنان را از پای در آورد.(حتی مینی باس هایی نظیر Super-Salvador و Garrador).
انتظار میرود با وجود شک و شبهه هایی که از مرگ کراوزر در میان است او در شماره های بعدی نیز ظاهر شود.
موفق باشید.
ادامه مطلب ...
نويسنده: Mehrdad
بازديد: 6109
نظرات:
موضوعات:Resident Evilنقد و برسی بازی ها ,
برچسب ها:معرفی شخصیت Jack Krauser کراوزر رزدنت ایول 4 جک کراوزر resident evil تغیر لیزر بازی re4+ ,